چرا این حقیقت کع من یع دخترم باید گند بزنع بع زندگی یع نفر دیع؟

اصن چرا باید عاشقم میشدی؟

کسع دیع ای نبود؟

یع پسر

یا حداقل یع دختری کع قوی تر از من باشع

کسی کع بتونع متقابلن عاشقت بشع

چرا من؟

منی کع حتی وقتی کسی کع عاشقشم بم میگع دوست دارم گریع م میگیرع چون اینو نمیتونم قبولش کنم

اینکع تو عاشقمی ولی نمیتونم اون همع محبت اون همع عشق و علاقع و نمیدونم هرکوفتو مرگ دیع ای رومتقابلن برش گردونم بت،ازارم میدع.

یع حس عذاب وجدانع، کع نمیتونم حسی کع پام میزاریو جبران کنم

برای همینع کع ازت خاسم فراموشم کنی تا بیشتر ازی زجرنکشی بیشتر ازی ضربع نبینی

حتی اگع حسیم بت نداشتع باشم تو دوسمی

نمیتونم ناراحتیتو ببینم

ببخشید کع خودمو ازت محروم میکنم ولی تو هم نباید بع فکرمن باشی؟؟؟

من نمیتونم تو اون مدرسع کوفتی دووم بیارم اونم وقتی کع میدونم دو سال دیع باید قید مدرسه رو بزنم چون ننع بابام پولشو ندارن بفرستنم دانشگا

پس چرا از الان ترک تحصیل نکنم؟

نمیخام بع خودم الکی امیدواری بدم و اخر سر با سر بخورم زمین

ببخشید.واقعن متاسفم

ولی ازم نخا درسو ادامع بدم

اگع دلت تنگ میشع بیا خونمون

فقط مدرسع نیس کع

اصن ببین دختر بیا بهم یع قولی بدیم

اگع تو توو سال یازدهم بتونی نمره خوب بیاری و شاگرد بشی منم ادامع تحصیل میدم

جزو سال پایینی ها میشم ولی کی اهمیت میدع؟هوم؟

قول؟