خوشال میشم اگع هی نرینین بع اعصابم

بع اندازع کافی عصابم خورد بود

حالع خوبی نداشدم

رید بع اعصابم

بعدشم کع تو

دوس داشدم بشینم زار بزنم

.

از کی انقد ضعیف شدم؟؟؟

یع سالی میشع فک کنم

دیع واقن نمیتونم خودمو تحمل کنم

.

.

خابم میاد

امیدوارم بتونم بخابم.شاید یکم بهتر بشم

پوووووف

#ادم_باشیم

هی بش فک کن

و

گریع کن

اخرش کع چی؟؟؟

#با_فری_قر_باشین=(

تیشرت مشکیمو فری برد

الا من با کدوم تیشرت عنترم بخام؟؟؟؟

من فقد تو اون راعتم=(((

مصی_کصدست

عررررررر تریییییی؟؟؟؟

اس هامون یع ده بیستایش پاک شد=(((

نوموخاااااممم

ساعدع خاب

دیع باید خابم میبرد

پ چرا بیدارم؟

ساعد سع بع بد نباید بیدا بمونم.اصن عادی نی

لنتی بخاب

عاه شت

آرع خلاصع ای رومو کمتر کسی دیدع بود:|

+پنچر گفدی کع مکالمع هامون ضبط میشع نع؟

تمام کسشرا و چسنالع های دیروزمو میخام:/

میخام بشنوم دیقن چیا گفدم کع نباید بع زبون میوردم

عآه شت

میدونع جلو چع چیزایی کم میارم..نباید نقطع ضعف میدادم دستش

از لجم رفتع کلی ساندیس و کیک سع قلو کاکوئویی ها و سع تا ساندویچ گرفدع

لنتی ساندیسسسسسسس*-*[گریع و عر فراوان]

من ساندیس میخاااااااممممم

اخع چرا با قلب ضعیف من همچی کاری میکنی؟؟؟هوم؟

عرررررر هنو فقد بیستو دو ساعت شدع

من میخاسم رکورد بیس و هف ساعتمو بشکونم

کثافطاااااااا

اخع چرا با مننننننننن؟؟

خو ب سلامتی دیع بلاگفام نمیتونم بیام=| =(((

چرا عاقل خورد گهی،کع ارد پشیمانی فجیحی؟؟

-مگه خودت همین رو نمیخواستی؟

+اوهوم

-پس چرا گریه میکنی؟

+شاید چون دلم براش تنگع

-گه خورده را تدبیر نیست=|

دوسم ندارع=)

+بش گفدم هنوزم اونو دوسش دارم(یکی دیگع رو)

+حتی برنگش بپرسع راس گفدم یا فقد یع دروغ بودع

+حتی برنگش بجنگع و جاشو بگیرع

+چجوری حفاشو باور کنم؟؟

نمیدونم..یکیشم بشع راضیم=|

بع چن لایع پوستع لبع بیشتر نیازمندم=|

و تعداد ناخونایع بیشتر

شایدم یع پوستع کلف تر

.

.

خون اومد.جاش میسوزع>_< =((

مرضییی>~<

برا مرضی هم نگرانم>~<

امیدوارم قبول کنن

هر چن اون مرضیع قدرت قانع کردنش خعل عاولیع

ولی باز نگرانم.

اخع سن هر دو کمع.فاصلع سنیشونم افتضااااااح کمع

هوووففف

خدا خودت بع ما رحم کن

نزا طوری بشع کع بع راهای دیع کشیدع شن

++دوس ندارم ناراحتیشو ببینم

+++ولی هر چی کع خدا خاس

کارنامع کوفتی>_<

خب رف کارنامع رو بگیرع

جز زبان بقیع رو حتمن باید شهریور امتحان بدم

=|عآهههه حوصلشو ندارم>_<

مرضی میگع دوبارع دهم بخون منم بیام انسانی،همکلاس شیم.انگا مختوم انسانی نمیگیرع

منم از خدامع باش همکلاس شم :دی

ولی خب یجوریع دوبارع دهم بخونم:|

نمیدونم چیکا کنم والآع

اشکمو در اوردن اصن=/

اسهال کم بود

استفراغ هم اضافع شد

دمتون جیز-_-

دستتون مرسی کع باهم میایین=/

بدون عنوان طورانع

بلاخرع ای بغض شکس

داشدم خفع میشدم:((

خو موخامشون:(((

دقیقن الان کع موهامو کوتا کردم

ننم رفدع برس و کش مو گرفدع

ننس کع من دارم؟

چرت نوشتع ی من

هندزفری دارع خودشو تو گوشم جر میدع

و من هی ولومو میبرم بالاتر

ولی صدای افکارم بلن تر از آهنگع

بغض کردمو

هیج جورع اشکم در نمیاد

سنگ کع نشدم نع؟

نع من آبم

اون همیشع میگف"مثل آبی"

پس چرا اشکام نمیاد؟

چرا نمیتونم ببارم؟؟

حرفاتم مث بودنت دروغع

بازم هذیون و چرت و پرت:|

+مامان

+دخترت دیع ارزوهاشو کشت.

+روح خودشم باهاشون کشت

+از یع جسم بی روح زندگی نخا

+خوشی نخا

+مامان؟

+گریع نکن

+گریع از تقصیراتون کم نمیکنع

+از نفرتم کم نمیکنع

+مامان؟

+از همع متنفرم

+ازی جهنمی کع واسم درس کردین متنفرم

+مامان؟

+بازم با همع اینا ازت ممنونم کع بهتر از خیلی از مامانای بدتر از خودت بودی.

+ازادیمو گرفدین

+ارزوهامو کشتین

+جاش نفرت کاشتین

+نفرت از همه

+مخصوصن اون پولداراش

+ولی یواشکی با عشق بزرگم کردی.طوری کع نزاری بفهمم ولی عشقو از پشت چشای الکی عصبیت میبینم.

+مامان؟

+هیچ وخ قدر دان نبودم.نع؟

+مسبب همع این بدبختیا و نفرتا میدونی چیع؟

-بی پولی؟

+نع.

+تو و بابام کع منو بدنیا اوردین

+تو یع وعض آشفتع بازار و بی پولی نون خور اضافع اوردین.

کی تموم میشع.>_<؟؟؟

فک کنم سرطان زخم باسن گرفدم بع قول اون جکع:////از بس یجا نشسدم.خعلی میدردع>~<

رویای خوبیع

هع.کاش مثع ای رباتع بودم.میتونع پرواز کنع.تازع خوشگلم هس.ولی کاش احساس هم نداشدم.همی احساسا منو بع ایجا کشوندن.

اروم باش دخدر.چیزی نشدع کع

اسم دخدرع ی تو انیمه سایا بود.سایا.سایا.سایا.لنتی اسمش سایا بود:(((

موهای عنتر کپاثطمو قیچی کردم:)))

خودمو ایطوری اروم میکنم

+زشت تر ازینم میتونسم بشم

و خب یمدت باید تل استفادع کنم

نع میتونم از فرق باز کنم نع سمت راس نع سمت چپ.حتی نمیتونم بع بالا حالتش بدم.چتریم بم نمیاد

ننمم چپ میرع راس میرع همش میگع خودسر شدی

خو من ای عنترای زشد رو ندوس.

.

.

.

پیکوفایل قاطیدع.وگرنع عکسم گرفدع بودم ع عنترای زشد سیا سوخدع

بارون دوس کع

عرررر چرا بارون بند اومد؟؟؟من بارون دوسسسسس کع

الکی اکسیژن اضافی مصرف میکنم:||

باز با ننم بحثم شد

قبلن بخاطرع اینکع پنجا تومن یع دفع دود کردم و معتقدع کع خرج الکی بود

ای بحثم واسع ای پیش اومد کع گفدم پول میخام برا نت و گف میخاسی پولتو الکی خرج نکنی

دیشب وقت سحری م دعوام کرد کع چرا چیزی نمیخوری.گفدم هنو افطاری کع خوردم هضم نشدع گف گه الکی نخور افطارم چیزی نخوردی

عصر امروزم کع سرع قضیع ترک تحصیل بحثم شد.بعدم گف خیلی تنبل شدی یا بقول خودتون خیلی گوشاد شدی

امرو افطارم مامان بزرگ اومدع بود.جلو اون دعوام کرد گف سحری کع زل میزنی بع بشقاب دو قاشق میخوری بلن میشی میری افطارم یع چایی و بامیع و یکی دو قاشق غذا کل روزم گشنع تشنع.میخای بمیری؟؟گفدم گرسنم نی خب.بزور بکنم تو معدم؟ خب پر شدع دیع.گف نمیری برینی همین میشع دیع

چیزی نگفدم اومدم ای اتاق

ای کع اشتها ندارم مگع تقصیر منع اخع؟؟ای کع یبوست دارم تقصیر منع مگع؟؟؟

رضا هم قهر کردع.باید بگم بدرک.

چن روزع با ترآنع حف نزدم بدرک

فردام علوم فنون دارمو هیچ گهی نخوندم کع اونم بدرک

میخام بمیرم راحت شم.

یع منع خیلی ترسو

واقعن کی قرارع بع ترسام غلبع کنم؟؟؟هنوزم از تاریکی و ارتفاع و جونورا و مهم تر از همه تنهایی و نادیدع گرفتع شدن میترسم..کلن یع ادم ترسو هسم و بس

اینا تقصیر خودتع

کی گفدع اجازشو ندارم؟؟

من اگع بخام میتونم

و میخام

پ هر کاریم بکنی

هر گوهیم بخوری

من انجامش میدم

مظلوم بازی در نیار

حتی حق دعوا کردنم نداری

مقصرش تویی

ارع خودع تو

‏:(((   

حتمن من باید یادت کنم؟

خو تو یکم برام حف بزن

آسمون بع زمین میاد؟

[و بغض میکند]

خدایا من چمه؟؟؟

نمیدونم

نمیفهمم

فقط اینکع هیچوخ دوس نداشدم تو یع همچی شرایطی باشم

خیلی عجیبع

سردرگمم

کلی شاید و باید و نباید تو ذهنمع

و خب هیچ کدومو نمیتونم بنویسم

ینی طوریع کع فراموش میکنم.اونم تو فاصله چن ثانیع.ینی بع ایشکلع کع بهش فک میکنم و وقتی بخام دوبارع برگردمو مرورش کنم و همزمان بنویسمش هیچ چیزی یادم نمیاد حتی یع کلمع

حس بدیع

نمیتونم توصیفش کنم اصن

کیر توش

کیر تو پریود..کیر تو دختر بودن..کیر تو ازدواج..کیر تو زندگی..اصن کیر تو همع چی

سوالا و افکار مزاحم

گاهی وقتا بع ای فک میکنم کع دقیقن چی تو من دیدی کع عاشقم شدی؟

بعد پش سرش بدون ایکع جوابی برای سوال قبلی پیدا کنم ای سوال برام پیش میاد کع اصن تو واقعن عاشقم شدی یا فقد دلبستگیع؟یاشایدم وابستگی؟؟

و خب نمیتونم جوابی پیدا کنم پس بیخیال میشم و بعد یع سوال دیع سر کلش پیدا میشع:چی میشع اگع فراموشم کنی؟منظورم اینکع اگع تو روم وایسی و از ته ته ته دلت بگی فراموشت کردم چع ری اکشنی خواهم داش تو اون لحظع؟

.

.

.

برای هیچ کدوم هیچ جوابی ندارم

و خب سعی میکنم بع چیز دیگع ای فک کنم و تا حدودی هم موفق میشم

ولی سرع کلع ای افکار مزاحم باز پیداش میشع

.

.

.

نکتع جالب اینع کع من هیچ حسی بش ندارمو ایطوری درگیر ای سوالام.اگع عاشقش میشدم چی میشد خدایی؟

دیوونع میشدم حتمن.

هعی خدا بخیر بذگرونع ای روزا رو.